آنگاه که کلمه ها با تاریخ هم مسیر می شوند، بوی وقایع خوب و بد آن را به خود می گیرند. امروزه شاید دیگر نتوان کلمه ای را یافت که به طور محض دلالت بر موضوعٌ له لغوی خود داشته باشد. یک کلمه گاه یک تاریخ را به دنبال دارد؛ یک کتاب از لوازم پیدا و پنهان و یک کتاب از تبادرات خواسته و ناخواسته را.
کلمه هایی چون «متعه»، «عقد موقت» و «صیغه» نیز به این درد مبتلا شده اند. این تقصیر عقد نکاح موقّت یا متعه نیست که امروزه حتی روسپی ها از آن متنفرند. این تقصیر شاهان عباسی و صفوی و قاجار و کله گنده های ظاهر الاسلام است که به این واژه و به همهی آثار شرعی و عرفی و انسانی آن ظلم کرده اند. در دادگاه عدل الهی، به ازای هر گناهی که در اثر ترک این سنّت کنترل کننده واقع شده است، همهی این آقایان (و خانم ها!) مسؤولند.
جالب تر این که، حتی در فضاهای علمی کشور ( اعم از حوزه و دانشگاه) همه به چشم مجرم به این واژه می نگرند. امروزه "اکثر مردم و کارشناسان و سیاسیون" متعه را از زنا هم بدتر می دانند. این است علّت مخالفت صدر تا ذیل این جامعه با این سنّت پیامبر کرامت و تقوا.
حقّ این است که مردم و کارشناسان به شدّت دچار مغالطات لفظی شده اند. متعهی قانونی و شرعی را می گویند ولی متعهای را اراده می کنند که ملازم با شهوت رانی و ظلم به زنان است. عقد موقت را می گویند و بی وفایی و مسؤولیت گریزی و دد منشی را اراده می کنند. در واقع با این نشانه های ظلم و شرّ و فساد مخالفند. ولی همهی عقدهی خود را سر متعه خالی می کنند. من هم با «متعهی امروزی» مخالفم!
لیست همه یادداشت های میم سین