فحش حرام است، بر منکرش لعنت. امّا بعضی وقت ها باید بدترین و رکیک ترین فحش ها را نصیب دوستت کنی تا بیدار شود، تا به ته درّه سقوط نکند.
بعضی وقتها بدخوابی از بدمستی هم چندش آورتر می شود. اینجاست که فحش از اوجب واجبات است. چون پای جان مؤمن در میان است!
حال اگر دوست مؤمنت دارد تو را با یک منجی، یک سوپرمن، یا یک معصوم دلباخته! اشتباه می گیرد و کرامتش را به ته درّه می فرستد، باید خود را ذبح کنی تا نجاتش دهی. چون کرامت مؤمن حتی از جانش هم عزیزتر است.
مجبور می شوی فحش هایی را نثارش کنی که نه در طول دوران علمی ات و نه حتی در سراسر دوران جاهلیت زندگی ات به کسی نثار نکرده ای! شاید بیدار شود و سر به راه شود.
اما گاهی دوست مذکور هم بد جور خواب است و هم بدجور مست کرده. شاید هم خود را به خواب زده است. بدخواب شده است اساسی!
لیست همه یادداشت های میم سین