• وبلاگ : نوشت گاه ميم سين
  • يادداشت : چگونه زهرا با حجاب شد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    نمي دونم چرا وقتي مطلب جديدتون رو خوندم دلم گرفت ، کمي از دنياي مادرانه خودم جدا شدم، اما وقتي بخش نظرات رو خوندم کامنت صنم ، باعث شد حس خودم و بيشتر بفهمم، منم از سن خيلي کم با حجاب شدم و هرگز در سنين پايين از حجاب زده نشدم، در سنين بالاتر کار براي دخترتون مشکل تر ميشه، و من هنوز هم آرزوي دويدن دارم، آرزوي پيچش باد در موهايم ، آرزوي پريدن از جوي آب، آرزوي جيغ زدن در خيابان، آرزوي بالا رفتن از درخت، اين روزها فکر ميکنم راه کارهاي بيشتري براي پدر مادرها وجود داشته باشه پارک هاي مخصوص خانمها، محوطه هاي بازي براي دخترها باشگاه ها و .... مطمئنم شما آنقدر آگاهانه عمل مي کنيد که دخترتان آرزوي هيچ چيز بر دلش نمي ماند.
    پاسخ

    سلام. واقعا دغدغه ي خوبيه. خب براي اين نکته هم بايد راهکارهايي رو پيدا کنيم. هرچند الآن هيچ اجباري براي حجاب زهرا نداريم. فقط جنبه ي تشويقي قضيه رو پررنگ کرديم. حتي ممکنه گاهي بخاطر خستگي، بي حوصلگي و ... حجابش رو برداره. طبيعيه که نبايد مخالفت کنيم. بايد بذاريم خودش تصميم بگيره چطور باشه. البته فعلا تا سن 7 سالگي. بعدش بايد روش آمرانه و ناهيانه بشه. البته با ضوابط خودش ديگه!