• وبلاگ : نوشت گاه ميم سين
  • يادداشت : چگونه زهرا با حجاب شد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + صنم 
    سلام
    قبل از اينکه به انتهاي متن برسم فکر ميکردم زهرا خانم بايد حداقل 8،9 ساله باشند خيلي تعجب کردم که براي دختر 4 ساله اين حساسيت ها را به خرج داديد.
    خب حالا که پدر دلسوز و به فکري هستيد فقط به عنوان يک تذکر دوستانه ميخوام بيشتر حواستون را جمع کنيد مبادا از حجاب زده بشه.
    من الان 20 سالمه و از 9 سالگي به انتخاب خودم چادر پوشيدم،از کلاس پنجم ديگه با پادر ميرفتم مدرسه و چون تو شهرمون مکان تفريحي چنداني هم نبود همين حجاب زودرس(!!!)باعث شد من زودتر از سنم بزرگ بشم، خودم به خودم اجازه دويدن حتي نميدادم!!! چون فکر ميکردم براي يک دختر بزرگ زشته!!!
    خلاصه اينکه اين حجاب زودرس جلوي بچگي کردن من رو گرفت و متاسفانه پدر و مادرم هم حواسشون به اين قضيه نبود، هيچ گاهي سخت گيري هم داشتن طوري که من حتي تو کوچه هم بازي نميکردم.
    الان هنوز هم چادري ام خدا رو شکر اما ي چيزي کم دارم، کودکيم اون طور که بايد نگذشت؛
    فقط خواستم حسابي حواستون را جمع کنيد نذاريد دخترتون زودتر از سنش احساس بزرگي بکند.
    يا علي
    پاسخ

    عليکم السلام. تشکر از تذکر بجاي شما. غرض از نوشتن مطلب اين بود که باب بحث باز شود. جا داشت که به اين دغدغه هم اشاره مي کردم. هرچند در متن چيزي نياوردم ولي قطعا اين دغدغه را داريم. البته به اجمال در ابتداي بحث اشاره اي کردم و در عمل هم رعايت مي کنيم. حتي اگر جايي احساس کنيم حجاب اذيتش مي کند (مثلا وقتي هوا گرم است يا از چادر يا مقنعه خسته مي شود) کاملا اجازه مي دهيم که حجابش را بردارد. نکته اينجاست که تلاش کرده ايم و مي کنيم که حجاب را براي او در حدّ يک ارزش مستحب (توصيه اي) که بايد کم کم خودش را و زندگي آينده اش را با آن سازگار کند، بفهمانيم. نه بيشتر!