سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوشت گاه میم سین

چگونه زهرا با حجاب شد

دوشنبه 91 تیر 12 ساعت 10:10 عصر

زهرا هر وقت برای بازی به محوطه می رفت، نسبت به داشتن روسری یا مقنعه احساس سختی می کرد. خب طبیعی بود. بخصوص وقتی گره روسری اش شل می شد، خیلی اذیتش می کرد. نمی توانست آنرا ببندد. از طرفی اگر می خواست آن را از سرش بردارد، نمی دانست چه کارش کند؟! کلا بازی تعطیل می شد.

از طرف دیگر، نمی توانستیم به داشتن حجاب امرش کنیم. هم به جهت سنّش، هم به این دلیل که می ترسیدیم از حجاب تنفّر پیدا کند و هم از این جهت که نیمی از دختران هم سن و سالش، و حتی آنهایی که دو سه برابر زهرا سنّشان بود، بدون حجاب در محوطه مجتمع تردد می کردند.

دو راه چاره داشتیم. یکی این که از فوائد و ضرورت حجاب، با زبان کودکانه و ساده برایش بگوییم؛ از خوشحالی و خنده فرشته ها وقتی زهرا را با حجاب می بینند؛ از این که من و مادرش وقتی با مقنعه یا روسری می بینیمش از خوشحالی ذوق می کنیم؛ از این که منِ بابا، زهرای با مقنعه را ده برابر، و به قول خودم وقتی خطابش می کنم، صد تا بیشتر دوستش دارم. خلاصه باورش شد که حجاب چیزی خوبی است. حسابی سرش را گول مالیدیم!

راه دوم استفاده از بسته های تشویقی بود. این راه کمی حساسیت داشت. زیرا از طرفی باید مواظب می بودیم که بسته های تشویقی به اندازه‌ی هدفی که داریم محرّکیت داشته باشند، نه کمتر و نه بیشتر؛ و از سویی دیگر، او را نسبت به انجام کارهای خوب شرطی نکنیم. با کمی بالا و پایین رفتن و سبک و سنگین کردن دو بسته‌ی تشویقی به ذهنمان رسید. در وحله‌ی اوّل به او قول دادیم که اگر به مدّت یک هفته با روسری یا مقنعه به محوطه برود، سه چرخه مورد علاقه اش را برایش می خریم.

خب، این کار مؤثر افتاد. اما باید نسبت به مشکلات داشتن حجاب هم فکری می کردیم. به این منظور دو راهکار به ذهنمان رسید. اول این که بجای روسری با مقنعه به محوطه برود تا حجاب مانع بازی نشود؛ روسری واقعا برایش آزار دهنده بود. پس در گام نخست، از فرایند محجّبه شدن حذف شد و جایش را به مقنعه داد. امّا مقنعه هم به جهاتی جذابیت های لازم را نداشت. از جمله این که کمی کهنه شده بود و غیر از محوّطه، بعنوان لباس رسمی کارآیی نداشت. این شد که در بسته تشویقی، خریدن یک مقنعه‌ی عربی زیبا با کارکرد نسبتاً آسان را نیز گنجاندیم.
خب، الحمدلله زهرا به یک هفته اش پایبند بود و بعد از مدّت کوتاهی صاحب سه چرخه شد. (هرچند از قبل تصمیم داشتیم که برایش سه چرخه بخریم و از این جهت، به تکلّف نیفتادیم. در واقع یک تیر و چند نشان زدیم.)

پس از مدّتی، برای تقویت جنبه‌ی محرّکیت بسته پیشنهادی، یک مقنعه‌ی آبی کمرنگ زیبا هم با حضور و انتخاب خودش برایش خریدیم.
الآن زهرا، سرش برود، حجابش نمی رود. توجهی هم به بد/بی حجابی دختران همسایه ندارد. ظاهرا هژمونی حجاب که در خانه مان وجود دارد در کنار خنده‌ی فرشته ها و محبّت من و مادرش هم کارساز بوده است. بسته های تشویقی هم هنوز محرّکیت خود را دارند. البته که حواسمان به شرطی نشدن هم بوده است و این نکته را در کنار کارهای مثبت دیگر مثل نماز خواندن، مسواک زدن، کمک به مامان، زود خوابیدن، دروغ نگفتن و ... لحاظ کرده ایم.

اما نسبت به روسری، هنوز جنس و مدلی که مناسبش باشد پیدا نکرده ایم. البته چون فعلا از اولویت خارج شده، بجد دنبالش نبوده ایم. به مرور زمان و کمک دوستان حتما مدل های خوبی پیدا خواهیم کرد. خود زهرا هم بیکار ننشسته است. گهگاهی روسری اش را سرش می کند. تازه چند روز گذشته توانسته است یک مدل گره زدن روسری (هرچند ناقص و کمی ناموزون) ابداع کند. خب از یک دختر در شُرُف چهار سالگی بیش از این توقع نمی رود. تازه برای این ابتکار باید امتیاز هم قائل شد.

فقط یکی دو دغدغه باقی می ماند. آن هم وجود شبهاتی است که ممکن است در آینده نسبت به حجاب با آن مواجه شود که از اکنون باید نسبت به واکسینه کردن یا درمانش هشیار باشیم. دغدغه‌ی دوم، رواج فرهنگ بد/بی حجابی در آینده است که بعید می دانم یارای مقابله با مدیریت قوی والدین و نظام خانواده را داشته باشد. معتقدیم اگر حکومت خانواده را عادلانه و حکیمانه اداره کنیم، در جنگ با حکومت های بیرونی، ما پیروز خواهیم بود.
به نظرم تا اینجا نکته ای را فراموش نکرده ایم. این طور نیست؟



  • کلمات کلیدی : حجاب، شخصی، زن و خانواده
  • نویسنده : میم سین | نظر شما [ نظر]


    لیست همه یادداشت های میم سین

    تناقض رفتاری و اعتقادی داعش
    بررسی روایات بشارت خروج ماه صفر
    از بصیرت سیاسی تا بینش احساسی!
    انتخاب من
    صالح مقبول
    رابطه ی عدالت و پیشرفت، رویکردها و نقدها
    موعظه ای برای شیعیان
    ای دوست عزیزم!
    خشونت علیه زنان یا ستم علیه آنان
    کوه
    معلم باید شعور داشته باشد
    تجربهی فقهی ـ feqh experience
    روزی در قم، روزگاری برای من
    خودمان می بَریم
    اختلافات فرهنگی را جدّی بگیریم
    [همه عناوین(64)]